تحلیل فیلم اسپلیت , توسط دکتر سمیرا توکلی:
فیلم روانشناختی اسپلیت “به معنای شکاف” از جمله فیلم های مهیج سال ۲۰۱۷ است که کاملا ما را با شخصیت اسکیزوئید و مشکلات آن آشنا می کند، مواجه عینی و ظریفی با شخصیت های دچار اختلالات اسکیزوئیدی، رفتارهای آنها، قدرت تفکر و عملکرد آنها و … که به کارگردانی ” شیامالان ” و بازی بی نظیر جیمز مکاوی بر روی پرده رفته است.
«گسست» ایدهی داستانی معرکهای دارد. قهرمان داستان دختری به اسم کیسی است که همراه با دوتا از همکلاسی هایش توسط مردی به اسم دنیس ربوده میشوند. دنیس آنها را در اتاقی زیرزمینی زندانی میکند و بهشان قول میدهد که برنامهی ویژهای برایشان دارد. در ادامه دخترها متوجه میشوند که دنیس فقط یکی از ۲۳ شخصیتی است که درون ذهن مردی به اسم کوین زندگی میکنند.
فقط مشکل این است که یک شخصیت بیست و چهارم، معروف به «هیولا» هم وجود دارد که قرار است کنترل کامل بیست و سه تای دیگر را به دست بگیرد و دخترها هم نقش «غذای مقدسی» را دارند که آن را زنده خواهند کرد. مگر اینکه دخترها هرچه زودتر راهی برای فرار پیدا کنند. فیلم همزمان دو خط داستانی را جلو میبرد؛ اولی مربوط به تلاش کیسی و دوستانش برای کشف دلیل ربوده شدنشان و پیدا کردن راهی برای فرار است و در دومی از زندان دختران بیرون میرویم و کوین را در زندگی روزانهاش و دیدارهایش با دکتری که با بیماران مبتلا با گسست شخصیتی کار میکند دنبال میکنیم.
رابطهی آنها خیلی بیشتر از یک قربانی و آدم رباست. همان طور که جان گودمن به دخترک به عنوان فرزندی که نداشت نگاه میکرد و الیزابت هم به پیرمرد مرموزِ قصه به عنوان چالشی که بالاخره باید به جای فرار کردن، برای مبارزه و شکست دادنش باید به دل آن می زد، در «گسست» هم متوجه میشویم کیسی و کوین گذشته ی ترسناکی داشته اند که به ضایعههای روانی بزرگی در بزرگسالی شان منجر شده است. کوین با بیست و سه تا شخصیت مجزا در ذهنش درگیر است و کیسی هم دختر عجیب و غریب و ساکتی است که هم کلاسی هایش مسخره اش میکنند و افسردگی اش را نمی فهمند و دوست ندارند با او بچرخند.
هدف شیامالان این است که مخاطب را به حدس زدن وادار کند که از این بابت، “شکاف” قطعا به موفقیت رسیده. بودجه نسبتا کم و لوکیشن های محدود باعث خلاقیت در فیلمنامه شده است. “شکاف” را میتوان با فیلم ارزشمند تعقیب میکند مقایسه کرد؛ فیلمی که نگاه جذابش به موضوع بر خلاف ناپایداری این ژانر، آن را منسجم ساخته بود.
خصوصیات فیلمنامه در “شکاف” بیننده را به سمت تحلیل روانشناسی شخصیتها سوق میدهد، در حالی که شیامالان از آن برای به ثمررساندن اهداف خود بهره برده. در نهایت، این فیلم متعلق به مک آووی است که با آن بازی چشم نوازش بیننده را مبهوت خود کرده و گویی دوربین را با آن دندانهای ببرگونهاش می بلعد. ماهیت این شخصیت با وجود سر تراشیدهاش، اگرچه به تغییرات لباسهایش وابسته است.